سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 6890 | بازدیدهای امروز: 15| بازدیدهای دیروز: 1
درباره خودم
سید - راز عاشقی
عاشق
من عاشق بیست سال دارم خیلی آدم خطرناکی هستم من حال همه تون و می گیرم خلاف سنگینم این بوده که سیبیلهای رفیقم رو لاخ لاخ کندم گذاشتم کف دستش
لوگوی وبلاگ

پیوندهای روزانه
مطالب قبلی
مطالب قبلی
جستجو
اشتراک
 
موسیقی وبلاگ
یاهو

 

 

نمی دونم چرا خیلی دلم براش تنگ شده .

امشب اصلا یه حسی دارم . یه جورایی فکر می کنم دوباره می بینمش .

فکر می کنم دوباره یه روزی میاد که اون می خونه و من گریه می کنم .

اصلا نمی خوام آسیب شناسی کنم . نمی خوام بگم برای رسیدن به هدفش مسیر درستی و رفت یا نه .

من اندازه ی این حرفها نیستم آخه من و امثال من چی میفهمند که را ه درست کدومه و راه غلط کجاست .

نه من بلکه خیلی از من بزرگتر هم نمی تونند تو این مسیر دخالت کنند .

خیلی از اونهائی که اوستا بودند وقتی تو این زمینه ازشون سوال می شد

ترجیح می دادند چیزی جواب ندهند

یعضی ها هم گفتند ما کی باشیم که بخواهیم دخالت کنیم

6 سال پیش وقتی روز اول سال تحصیلی رفتیم مدرسه مسئول بسیج توی صحبتهاش یه همچین جمله ای گفت :

استفاده از نوار های سید ذاکر توی مدرسه ممنوعه چه گوش کردن و چه رد و بدل کردن . اگه مشاهده بشه سریعا برخورد میشه

و این اولین باری بود که من اسم سید ذاکر رو شنیدم .

خیلی کنجکاو شدم که ببینم این کیه ؟ چی کاره ست ؟ چرا نوارهاش ممنوعه ؟ خواننده ست ؟ راننده ست ؟ دامداری داره ؟ خلاصه قضیه چیه؟

بعد از کلی پرس و جو به این نتایج رسیدم :

سید جواد ذاکر طباطبائی . مداح . طلبه اخراجی از مدرسه رضویه . ترک . و....

اما اشکال این مداح :

آخر مجلس عادت نداره برای آقا دعا کنه .

همین . خب آره دیگه همین . این که نشد دلیل . من هم همین رو گفتم . اما کسی قبول نکرد که . گفتند اینها یه دارو دستند . نه اصلا اینها دستی از آستین استکبارند . اینها الند اینها بلند اینها فلان اینها بسار اینها ....

اما من که با صداش خیلی حال میکردم کم کم دور و  بریهام هم ترسشون ریخت تو حجره نوار سید می بردیم  همش دنبال مجلس سید بودیم و ....

کارمون هم دو سه مرتبه لو رفت و خلاصه به جایی رسید که بعد از دو سال ما رو از اون مدرسه کردند بیرون /

اما من می خوام بدونم سید ذاکر رو جز حساسیت های بیجا کسی بزرگش کرد ؟ جز داغ بازی ها کسی بزرگش کرد نه دیگه جواب هونیه که من می خوام .

اگه از اول همین نیروهای حزب اللهی دورش و میگرفتند و بهش خط می دادند کار به اینجاها می کشید نه .

اما وقتی فکر و تدبیر نباشه داستان به اینجاها کشیده می شه

خدا رحمتش کنه صدای پر سوزی داشت :

 

یل کربلا ابالفضل قربونه اون قد و بالات    فدای چشای نازت فدای خشکی لبهات

یه روزی میاد آقا جون که منم سگ تو باشم        چشامو موقع مرگم زیر پات گذاشته باشم

دل من عاشق می مونه دائم از شما می خونه         من و می شناسی آقا جون من همونم اون دیوونه

همه مردم دنیا ما رو می خونن دیوونه            آره ما دیوونه هستیم بی خیال این زمونه

 




نویسنده: عاشق(یکشنبه 85/6/26 :: ساعت 12:7 صبح)